تلاش برای ثبت و انتقال مطالب مفید

زکات دانش، نشر آن است.

تلاش برای ثبت و انتقال مطالب مفید

زکات دانش، نشر آن است.

سلام و درود خدا بر شما؛

هدف از ایجاد وبلاگ حاضر، نشر و بازنشر مجموعه ای از گزین گویه ها و مطالب مفید می باشد.

« خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خوشنود باشیّ و ما رستگار »

تایپ صوتی (تبدیل گفتار به نوشتار)

دوشنبه, ۱۳ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۲۹ ب.ظ | .. .. | ۰ نظر

با عرض سلام و ادب؛ جهت تایپ فارسی با گفتار می توانید از برنامه گوگل ترنسلیت (google translate) استفاده نمایید؛ لازم بذکر است برای اینکار بهتر است اپلیکیشن گوگل ترنسلیت را نصب نمایید؛ البته همانطور که می دانید این برنامه در اصل برای ترجمه بکار می رود ولی یکی از کاربردهای بسیار مفید آن می تواند تایپ نیز باشد که بسیار عالی و با کمترین خطای ممکن عمل می کند. پس از تایپ صوتی می توانید آن را کپی و به محیط های مورد نیاز خود منتقل نمایید. (با تشکر ویژه از همسرم که این روش را به من آموختند.)

دلنوشته ای به مناسبت فرا رسیدن روز پدر

يكشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۹، ۱۲:۰۰ ب.ظ | .. .. | ۰ نظر

ﺑﺎﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ !
ﺑﺎﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ !
ﺑﺎﺑﺎ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ !
ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ !
ﺑﺎﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ !
ﺑﺎﺑﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺮﻡ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ، ﭘﻮﻝ ﺑﺪﻩ !
ﺑﺎﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻬﺮﯾﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ !
ﺑﺎﺑﺎ برای من کار پیدا کن 
ﺑﺎﺑﺎ برای من سرمایه بده 
ﺑﺎﺑﺎ من ....................

ﻭﻟﯽ ﯾﮏ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻫﻢ ﻧﮕﻔﺘﻢ :
ﺑﺎﺑﺎ ! ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﭘﯿﺸﻢ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﺮﺍﻡ ﮐﺎﻓﯿﻪ...
ﺑﺎﺑﺎ ! ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ !
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﻡ ﻭ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ داشته باشم ﺑﻬﺶ ﻧﻖ ﺯﺩﻡ !
ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺍﺯﺵ ﻧﭙﺮﺳﯿﺪﻡ :
ﺑﺎﺑﺎ ! ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ؟؟؟

ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩیم ﺍﺯمون ﻣﯿﭙــﺮﺳﯿﺪﻥ :
ﺑــﺎﺑــﺎﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﯼ ﯾﺎ ﻣـﺎﻣــﺎﻧﺘﻮ؟ !
میگفتیم : ﻫﺮ ﺩﻭﺗﺎﺷﻮﻧﻮ !!
ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ ﻧﻪ ! 
ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ !!!
ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﺪﻭﻣﻪ؟؟؟
ما ﻫﻢ ﺑﺎ ﺷﺮﻡ ﻭ ﺯﯾﺮ ﻟﺒﯽ میگفتیم :
ﻣﺎﻣﺎﻧــﻮ !!!
ﺑﯿــﭽﺎﺭﻩ ﭘﺪﺭ ! ﻟﺒــﺨﻨﺪ تلخی ﻣﯿﺰﺩ ﻭ ...
ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﻴﻜﺸﻴﺪ ﺟﻠــﻮﯼ ﻫﻤﻪ !!!
ﺍﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﻔﻬــﻤﯿﻢ ﭘــﺪﺭ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﺣﻤﺖ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ﻭ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﻴﺸﺪ ﺗــﺎ ﺯﻥ ﻭ بچش ﺯﻧﺪﮔــﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷــﻦ ...
  
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺑﮕﻮﯾﻢ
ﺑﺎﺵ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺒﺎﺷﻢ.

ﭘﺴﺮﯼ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ شام ﺑﻪﺭﺳﺘﻮﺭﺍنی ﺑﺮﺩ ...
ﭘﺪﺭ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺿﻌﯿﻒ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، 
ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﺮ رﻭﯼﻟﺒﺎﺳﺶ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ..

ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺍﺭﻥ ﺑﺎ دیده ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺑﺴﻮﯼ ﻣﺮﺩﭘﯿﺮ ﻣﯿﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻨﺪ،
ﻭ ﭘﺴﺮ ﻫﻢ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺑﻮﺩ و درعوض غذا را به دهان پدر میگذاشت ...

ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ پدر ﻏﺬﺍﯾﺸﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺑﺮﺩ،
ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﺮﺩ، ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺷﺎﻧﻪ ﺯﺩ ﻭ ﻋﯿﻨﮏﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ تمیز و ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ...

ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺑﺎ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺑﺴﻮﯼ ﻫﺮ ﺩﻭ آنان ﻣﯿﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻨﺪ!!

ﭘﺴﺮ ﭘﻮﻝ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﺎ ﭘﺪﺭ ﺭﺍﻫﯽ
ﺩﺭب ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺷﺪ.

ﺩﺭ این هنگام ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﺟﻤﻊ
ﺣﺎﺿﺮﯾﻦ بلند شد و ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩ:

ﭘﺴﺮ... ﺁﯾﺎ ﻓﮑﺮ نمیکنی ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ باقی ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ؟!

ﭘﺴﺮ ﭘﺎﺳﺦ داﺩ؛ خیر ﺟﻨﺎﺏ... فکر نمیکنم ﭼﯿﺰﯼ باقی گذاشته باشم!

ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﭘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :
خیر ﭘﺴﺮم. اشتباه میکنی. ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ!

پسر با تعجب پرسید: چه چیز را؟!

آن مرد پیر گفت: تو ﺩﺭﺳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﭘﺴﺮﺍﻥ...
ﻭ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﭘﺪﺭﺍﻥ باقی گذاشته ای...

و ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﻣﻄﻠﻖ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ
ﺣﺎﮐﻢ ﺷﺪ..!!

کاش سوره ای به نام "پدر" بود که این گونه آغاز میشد:

قسم بر پینه ی دستانت، که بوی نان میدهد
و قسم بر چشمان همیشه نگرانت...

قسم بر بغض فرو خورده ات که شانه ی کوه را لرزاند

و قسم بر غربتت،

وقتی هیچ بهشتی زیر پایت نیست ...

ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻫﺮﭼﯽ ﺳﺎﻻﺭﻩ، ﻫﺮﭼﯽ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺑﻨﺎم ﭘـــــــﺪﺭ

زنده باد همه ی پدران در قید حیات و شاد باد روح تمامی پدران عزیز سفر کرده...

ویژگی های کودکان و انعکاس آن در وجود کریستالی

پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۳۴ ق.ظ | .. .. | ۰ نظر

✔️ ویژگی های کودکان و انعکاس آن در وجود کریستالی

✍️ مصطفی ملکیان

🔹 روسو می‌گوید: «ببینید بچه‌ها تا به دست ما بزرگ سال‌ها ضایع نشده‌اند، چه ویژگی‌های جالبی دارند!». سپس، پنچ ویژگیِ کودکان را می‌شمارد و معتقد است: این که مسیح در سه انجیل از چهار انجیل می‌گفت «تا کودک نشوید، وارد ملکوت پدر آسمانی من نمی‌شوید» به خاطر همین پنج ویژگی است که بچه دارند. امّا این پنچ ویژی اصلاً در ما بزرک سال‌ها نیست.

1️⃣ ویژگی اوّل این که بچه‌ها تا وقتی که احتیاج به چیزی نداشته باشند، سراغ‌اش نمی روند. یعنی تا گرسنه نشوند سراغ غذا نمی‌روند. و تا احتیاج‌اش برطرف شد، از آن چیز دست می‌کشد. امّا ما بزرگ‌سال‌ها درست عکسِ این هستیم. به چیزی احتیاج پیدا نکرده، به آن اقبال می‌کنیم. بعد هم که احتیاج‌مان برآورده شد، باز دست بردار نیستیم.

2️⃣ ویژگی دوّم بچه‌ها در این‌جا و اکنون زندگی کردن است. هیچ بچه‌ای در گذشته و آینده زندگی نمی‌کند. در این‌جا و اکنون زندگی می‌کند. امّا ما بزرگ سال‌ها در اینجا و اکنون زندگی نمی‌کنیم.

3️⃣ این که بچه‌ها تظاهر ندارند. بچه اگر الآن خشم نشان می‌دهد، واقعاً خشمگین است. امّا ما بزرگ‌سال‌ها گاهی دارد قند توی دل‌مان آب می‌شود، ولی، به تظاهر، خشم نشان می‌دهیم. این به خاطر مصلحت‌هایی است که در نظر می‌گیریم. مثلاً می‌دانیم که احتیاجاتی نسبت به طرف مقابل داریم. به خاطر همین، با این که در دل می‌خواهیم خونِ طرف را بریزیم، در ظاهر لبخند می‌زنیم و ماچ و بوسه و صبّحکم الله و.. از این بازی‌هایی که بلدیم در می‌آوریم. امّا بچّه‌ها این‌جور نیستند. بچّه‌ها اصلاً فیلم‌بازی نمی‌کنند. ما دائماً در حال فیلم‌بازی کردن هستیم. یعنی تهِ دلمان یک چیز است، امّا دستمان پی یک کار دیگر می‌رود. زبان‌مان چیزی می‌گوید، دلمان چیز دیگری. ولی بچه‌ها ظاهر و باطن همین‌اند که هستند. تا از یک دوست‌اش بدش می‌آید، می‌گوید که : «من با تو قهرم!». با خودش نمی‌گوید: «بگذار محاسبه کنم ببینم به نفع‌ام هست با او قهر کنم یا نه! اگر قهر کنم، این قهر یک تبعاتی خواهد داشت. مثلاً فردا ممکن است من از پاک‌کن بخواهم و او ندهد. یا اصلاً شاید یک روز شیرینی‌ای داشت که من خیلی دوست داشتم..». ولی وقتی هم که آمد و گفت: «من با تو آشتی‌ام!»، واقعاً دیگر کینه‌ای از طرف به دل ندارد. امّا من و شما خیلی وقت‌ها با هم قهریم، در حالی که واقعاً با هم آشتی هستیم. خیلی وقت‌ها هم با هم آشتی‌ایم، در حالی که واقعاً با هم قهریم. که این دوّمی اش بیشتر است. خب، این بازی‌ها در ما بزرگسال‌ها وجود دارد و در بچه‌ها نیست.

4️⃣ ویژگی چهارم اینکه بچه‌ها فاصلۀ بین احساسات عواطف‌شان خیلی کم است. نمی‌دانم شما هیچ‌وقت توجّه کرده‌اید که گاهی بچه هنوز اشک دارد از چشم‌هایش می‌سُرد پایین، هوز به گونه‌اش نرسیده، ازدیدنِ یک چیزِ خنده‌دار می‌زند زیرِ خنده. امّا مثلاً ما اگر در جلسه‌ای از یک چیزی ناراحت شویم، حالا ولو این که بعد از گذشت زمانی آن ناراحتی برطرف شود و در دل شاد هم باشیم، با خودمان می‌گوییم نباید به این سرعت شادی‌مان را بروز دهیم. باید چند ساعتی بگذاریم بگذرد، بعد. می‌ترسیم بگویند: «این چه حالی است که این آقا دارد؟ الآن غمگین بود، حالا می‌خندد..!». پس سعی می‌کنیم آهسته‌آهسته از شادی به غم، و از غم به شادی، تغییر چهره دهیم. چون برایمان مهّم است که دیگران دربارۀ ما چه نظری داشته باشند. امّا بچه‌ها این‌جور نیستند.

5️⃣ و ویژگی پنجم این که بچه‌ها خیلی گریه می‌کنند. ما بزرگ‌سال‌ها گریه کردن را زشت تلقّی می‌کنیم. نمی‌دانیم که چقدر، از لحاظ روانی، گریه کردن برایمان سلامت می‌آورد.
حالا اگر ازهمۀ حرف‌هایی که ممکن است راجع به این ویژگی‌ها گفته شود بگذریم، بالاخره ژان ژاک روسو می‌گفت: شما بزرگ‌سال‌ها کدام‌تان این‌جوری هستید؟ هیچ کدام‌مان نیستیم. بعد می‌گفت: چرا تا وقتی بچه بودید این‌گونه بودید، نازنین بودید، و حالا که بزرگ شده اید این‌گونه نیستید؟
اوّل تو چنان بُدی که کس چون تو نبود
و آخر تو چنان شدی که کس چون تو مباد..!

❇️گزیده‌ای از«مبانی معرفت‌شناسی و روش‌شناسی علوم‌انسانی»

معیار توسعه

دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۵:۴۶ ق.ظ | .. .. | ۰ نظر

معیار توسعه 

 

بی شک یکی از معیارهای اساسی توسعه یافتگی یک کشور، شیوه اداره و مدیریت سیاسی و فرهنگی حاکم بر آن جامعه است. بسته به اینکه مردم چه میزان در تعیین و تغییر حاکمان و ساختار سیاسی نقش دارند. خدمات عمومی چگونه و میان چه طبقاتی ارائه می شود. فساد و شفافیت اقتصادی و فرهنگی در میان حاکمان چه میزان است. رابطه حاکم و مردم ارباب-رعیتی یا قانونگذاز- شهروندی است و مسائلی از این قبیل که به عنوان معیار توسعه یافتگی یا عدم توسعه سیاسی یک کشور به شمار می روند.

 

اما این یک سوی مسئله و یک شاخص و معیار برای سنجش توسعه یک جامعه به شمار می رود. در سوی دیگر این معادله مردم قرار دارند که معیار و شاخص توسعه یافتگی یا عدم توسعه یک جامعه را رقم می زنند. 

 

در جهان امروز معیار توسعه دیگر آسفالت خیابان ها و بزرگراهها، یا شیشه های رنگی پاساژها و هایپرمارکت ها، پوشیدن لباس های مارک دار، متروها و راه آهن و کارخانه و موبایل و تلفن خودرو و مال ها و برج های دراز و امثالهم نیست و اگر مردم سرزمینی چنین معیارهایی را عامل توسعه خود می دانند نشانگر آن است که هنور با مفهوم توسعه کیلومترها فاصله داشته و به این زودی ها به توسعه و پیشرفت نخواهند رسید. 

 

میزان توسعه یافتگی یک جامعه در جهان امروز را باید از وضعیت زنان در جامعه و خانواده ها شهرها و روستاهای یک کشور مورد سنجش قرار داد. مسائلی مانند خشونت خانگی و خیابانی علیه زنان، سن ازدواج، فرصت های اشتغال، نگاه مردان به جنسیت و زنانگی از عوامل مهم توسعه یا عدم توسعه یک کشور است. 

 

معیار دیگه توسعه میزان احترام و پذیرش اقلیت های دینی و فرهنگی و نژادی و مهاجران در یک جامعه است. 

 

معیار دیگر توسعه یک جامعه تعداد پرونده های در دادگاهها، تعداد زندانیان، میزان اعتماد اجتماعی و رعایت حقوق دیگران در میان شهروندان آن جامعه است. 

 

معیار دیگر توسعه میزان پاکی و آلودگی هوای و جنگل ها و دشت ها و دریاها و سواحل یک کشور است. نحوه برقراری رابطه انسان و طبیعت معیار مهمی برای سنجش میزان توسعه یک جامعه است. 

 

معیار دیگر توسعه رعایت حقوق حیوانات و سایر جاندران در یک شهر و کشور است. نحوه برخورد مردم با حیوانات اهلی گرفته تا حیوانات خانگی و گربه ها و سگ های در خیابان و بیابان و جنگل نشان مهمی از توسعه یافتگی یا عدم توسعه یک جامعه است. 

 

معیار دیگر توسعه یافتگی یا عدم توسعه یک جامعه سرانه مطالعه و ارج و قرب کالای فرهنگی و کتاب در آن جامعه است. نوع کالاهای هنری و فرهنگی پرمصرف در یک جامعه نشان مهمی بر شاخص توسعه آن جامعه است. 

 

عمده تفاوت اصلی ما با ملل اسکاندیناوی، ژاپن و اروپای غربی (که علاقه خاصی داریم تا خود را با آنها مقایسه کنیم) در میزان ذخایر طبیعی، ماشین و خودرو تولیدی یا گوشی اپل و لبای مارک دار و تاریخ پر ابهت و نژاد و ژن برتر و امثالهم نیست، بلکه در شیوه رعایت حقوق دیگران، نحوه برقراری ارتباط با طببعت و میزان زمانی است که برای مطالعه سپری می نمایند. در کشورهای اسکاندیناوی متوسط مطالعه روزانه کتاب عموما بالاتر از دو سه ساعت است و شهروندان به طور متوسط سالیانه بالای سی کتاب مطالعه می کنند.. و بدیهی است تفاوت جامعه ای که سه دقیقه کتاب می خواند با جامعه ای که سه ساعت کتاب می خواند، تفاوتی فاحش و ملموس خواهد بود. 

 

فرهاد قنبری

🥀🌺🥀

تا توانی دلی به دست آر

دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۵:۴۴ ق.ظ | .. .. | ۰ نظر

ریشه های قالی را تا می کنیم تا سالم بماند.

 

ولی ریشه زندگی یکدیگر را با تبر نامهربانی قطع می کنیم و اسمش را می گذاریم برخورد منطقی! 

 

دل می شکنیم و اسمش میشود فهم و شعور! 

 

چشمی را اشکبار می کنیم و اسمش را می گذاریم حق

 

ریشه زندگی انسانها را دریابیم و چون ریشه های قالی محترم بشماریم

 

گاهی متفاوت باش... 

بخشش را از خورشید بیاموز 

که ترازوئی ندارد… 

سبک و سنگین نمیکند… 

جدا نمی سازد... 

و فرقی نمیگذارد.... 

به همه از دم روشنایی می بخشد... 

محبت را بی محاسبه پخش کن... 

دروازه های قلبت را به روی همه بگشا ....

 

بعضی آدمها باعث می شوند که

خنده شما کمی بلندتر

لبخندتان کمی درخشان تر،

و زندگی تان کمی بهتر شود.

سعی کنید یکی از این آدمها باشید...

 

گراهام گرین

جملاتی کوچک با مفاهیم بزرگ

جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۱۲ ب.ظ | .. .. | ۱ نظر

به مناسبت شب های قدر

چهارشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۹:۵۷ ق.ظ | .. .. | ۱ نظر

۩   به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست    ۩

خدایا ! من در این کلبه فقیرانه خویش چیزی دارم که تو در عرش کبریاییت نداری

و آن این که من چون تو خدایی دارم اما تو چون خودت نداری .

پلک هایم خیس خیس است سینه ام آتشکده / شیشه عمرم شکسته خون دل جوش آمده /

رشته آمال خود را هرچه محکم می کنم /  باز جشن خاطراتم می شود ماتمکده

مشکلات حذف چهار صفر از پول ملی ایران

شنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۴۸ ب.ظ | .. .. | ۰ نظر

"توجه، توجه، توجه"
هشدار مهم، مشکل بزرگ دیگرى در شرف وقوع است؛
سلام، آیا تکلیف نداریم اگر مطلبی راجع به تصمیمات و اقدامات ناپختۀ دست اندرکاران نظام به نظرمان رسید، به مقامات بالاتر متذکر شویم؟ 
آیا کم هزینه نموده ایم تا استقلال داشته باشیم؟ 
لطفاً کمى به فکر خود و نسل بعد از خود باشیم و اگر متن این پیام را درست دانستیم، انتشار دهیم، شاید به نظر مسئولان دلسوز رسید و مقبول افتاد. ان شاءالله

آقاى مسئول، 
ما کشور و نظام جمهوری را دوست داریم؛ اسلامی را به دنبال جمهوری نیاورده، چون محقق شدن اسلام را ندیدیم و بنظر مى رسد آوردن پسوند «اسلامی»ظلم به اسلام باشد. از دیدگاه بعضی، شاید کلمۀ «جمهوری» هم زیر سؤال باشد. در هر صورت برایش خیلی هزینه داده ایم و می دهیم. نمی خواهیم حرمت خون شهدا و ایثار ایثارگران که بالاترین هزینه هاى ما بوده، از بین برود. مسائل گفتنی زیاد است، فقط می خواهیم به یک تصمیم که اخیراً کلیاتش در مجلس به تصویب رسیده و آن «حذف چهار تا صفر از واحد پول ایران» است، بذل عنایت به مراتب مختصر ذیل فرموده، تا با دخالت بموقع شما بزرگوران، جلوی صدمات غیر قابل جبران به اقتصاد و خدای ناخواسته وقوع هزینه های سنگین تر آن گرفته شود. 
پر واضح است حذف صفر از واحد پولی هر کشور شاید در زمان رونق اقتصادی، کمینه نمودن هزینه های پولی و تسهیل در روابط مالی را بهمراه داشته باشد؛ ولی نه در کسادی و تورم غیر قابل کنترل؛ آن هم در شرایط کنونی وضعیت اقتصادی ایران، که در همین سنوات و ماههای اخیر، توان مالی بالغ بر هشتاد درصد آحاد جامعه، نزدیک به «بخور و نمیر» رسیده است.
مستحضرند، الان با توجه به خدمات بانکداری الکترونیک و جابجایی پول با کارت های بانکی، اساساً هزینه برای چاپ پول یا به اصطلاح سرانۀ بالای اسکناس، «سالبه بانتفاء موضوع» بوده و تصمیم حذف چند صفر از واحد پولى بجز، افزایش تورم در نتیجۀ گِرد کردن ارقام، مشکلات تصحیح اقلام حسابداری در دفاتر، نرم افزارها، ایجاد توهم، سردرگمی و سرکار گذاشتن مردم، دست آورد مثبتى عاید مردم و کشور نخواهد نمود؛
بنابراین بنظر می رسد با اتّخاذ تمهیدات عالمانه و ورود به جا و به موقع مسئولان دلسوز، نباید گذاشت، وضعیت نابسامان اقتصادی فعلی کشور و مشکلات معیشتی مردم، از این بدتر شود و نگذاشت این شایعه، که «پشت پردۀ این اقدام، هوشی فوق العاده و یا اتاق فکری است که می خواهند میزان اختلاسات و فسادهای بزرگ مالی را، کوچک نشان داده و ثروت بادآورده ثروتمندان تازه به دوران رسیده را با کوچک نشان دادن ارقام ثروتشان، تطهیر و موجه نمایند» پر رنگ گردد و اجازه نداد تا زمانی که ساختار اقتصادی به تعادل نرسیده است و نقدینگی سرگردان، عمدتاً به صورت پایدار به سمت عوامل تولید نرفته و موانع کسب و کار برطرف نشده و مقررات اصل ٤٩ قانون اساسی در خصوص غارتگران و مفسدان اقتصادی فعلی جاری نگردیده و تیغ مقررات مالیاتی به سوی درآمدهای بزرگ پنهانی نرفته و خلاصه تا وقتی که اقتصاد کشور و آحاد مردم رونق نیافته، مانع تحقق این فکر ناپخته در شرف وقوع (که اجرائى شدنش در کشورهای مشابه وضعیت کشور ما نیز جواب نداده است) شد، ان شاءالله.
( براى بیدار نمودن مسئولان و اتخاذ تصمیم درست، لطفاً انتشار دهید؛ ممنون)

برای تشویق افراد به انجام کردارهای نیک یا تکالیف دینی (امر به معروف) روشهای بسیار ظریف و جذابمندی وجود دارد که شخص را منعطف و در نهایت ترغیب به آن کردار نیک یا تکلیف دینی مورد نظر می نماید و همینطور برای جلوگیری از رفتار ارتکابی مرتکب عمل زشت و نکوهیده (نهی از منکر) روشهای بسیار ظریفی وجود دارد که شخص را منعطف و متنبه و آگاه و در نهایت ترغیب به خودداری از انجام آن کردار ناپسند می نماید و نکته حائز اهمیت اینجاست که هرگز در صورت عدم اطمینان از آشنایی با متدها و روش های مؤثر امر به معروف و نهی از منکر نمی بایست مبادرت به این امر ونهی نمود، چون چه بسا با تذکر یا رفتاری غیرمنطقی به جای اصلاح، نتیجه معکوس بر روی شخص مورد هدف داشته باشد و به نظر می آید، تشخیص موضوعات فوق در صورتی خواهد بود که انسان، از لحاظ روانشناختی و خودشناسی ابتداً خود به درجه ای از تکامل و توانایی رسیده باشد که بتواند سخنان وی در شخص مورد هدف مؤثر افتد تا نتیجه مطلوب حاصل گردد.

مطلبی ساده و با مثال عینی با همین مضمون دیدم، بشرح ذیل:

 

"اگه روزه میگیری و ...
به کسی که داره آب میخوره، 
چپ چپ نگاه نمیکنی و ...
سر تکون نمیدی، 
دمت گرم!


اگه روزه نمیگیری و ...
به یه روزه دار نمیگی 
دیوونه‌ای بابا اینهمه ساعت 
آب نمیخوری که چی بشه؟
دمت گرم!


کلاً همین که ...
به کار کسی کار نداری و ...
سرت تو زندگی خودته، 
دمت گرم ! "

 

 

فعل Married با حرف اضافه To استفاده می شود، نه With!

یکی از اشتباهات رایجی که به دلیل ترجمه تحت اللفظی از فارسی به انگلیسی رخ می دهد این است که فکر می کنیم چون در فارسی می گوییم « ازدواج کردن با » پس در انگلیسی هم باید بگوییم « Married with »؛ که اشتباه است.

به کرّات در پیج اینستاگرامی دوستان متأهلم مشاهده نموده ام که از Married with ... استفاده کرده اند، در حالی که Married to ... صحیح است

 

 Married with a manager اشتباه

Married to a manager صحیح